ستاره دنباله دار
چند وقته هر كسي از راه ميرسه يه جوري ...دوستانه يا از روي نا مردي...دونسته يا ندونسته...با حرفايي كه در مورد شرايط جديدم ميزنه اذيتم ميكنه...بهم ميريزم...داغونم ميكنه...هيچ كدومشون هم نميفهمن كه با اين حرفاي مسخرشون چقدر باعث شكستنم ميشن و چقدر حرفاشون واسم سنگينه...آخه ميدونين چيه ؟ ....خيلي هاشون از دوستام هستن...يا لااقل بودن...و شنيدن اين حرفا از اونا...از كسايي كه توقع داشتم تو هر شرايطي پشتم باشن و كمكم كنن خيلي واسم سخته...يكيشون ميگه امير تو توي اين دو سال خيلي واسه خودت كلاس دست و پا كردي...حواست هست داري تو اين ترم همش رو به باد ميدي؟...ميگه اين كارات باعث ميشه بچه ها اعتمادشون رو و احترامشون رو نسبت بهت از دست بدن...يكي ديگه مياد جلوي من راست تو چشمام نگاه ميكنه ميگه امير خان با شما كه ديگه نميشه راحت صحبت كرد...هر چيزي بفهمين سريع به دوستتون ميرسونين و اونم به دوستاش...ميخنده ميگه امير جون جاسوسي نكني ها....يكي ديگه همش با كاراش ميخواد كه منو نسبت به نور كوچولوي خوب بدبين كنه...يكي شون تا نور كوچولو رو ميبينه جلوي من...جلوي من شروع ميكنه به مسخره كردن...يكيشون انگار كه من كورم و دارم توي چاه ميوفتم مدام با كاراش ميخواد كه من بفهمم كه دارم اشتباه ميكنم...بعضياشون ميگن اصلا از وقتي پاي اين يارو بين بچه ها باز شد و با امير صميمي شد باعث شد رابطه امير با بقيه بچه ها به هم بريزه...ميگن نور كوچولو امير رو از دوستاش قاپيده...باعث همه اين بد شدن رابطه امير با دوستاشم همينه...بعضيا ميان ميگن امير راستي ميدوني...قبلا...مگه ماجرا هاي قبل رو نميدوني؟...نور كوچولوت رو با فلاني ديدن...خبر نداشتي يعني؟...عيب نداره بابا...چشمك ميزنه ميگه تا وقتي باهاشي خوش بگذرون...به چيزاي ديگه چكار داري...يكيشون ميگه يه وقت خنده ها و گريه ها رو باور نكني ها...همشون اشك تمساحه...يكي ديگه فقط به بهانه مسخره اين كه نور كوچولوت رابطه دوست منو با دوستاش به هم زده هر غلطي دلش ميخواد ميكنه و هر حرفي ميزنه...هيچ كدومشون هم نميفهمن كه با اين كاراشون چقدر زجرم ميدن..نه نه ...بعضي هاشون ميفهمن...ولي از اينكه منو داغون كنن حال ميكنن...از اين بد تر ميدونين چيه؟...اينه كه نور كوچولوم هم داره به من شك ميكنه...فكر ميكنه كه من اينقدر ضعيفم كه حرف بقيه روم تاثير بگذاره....بايد يه سري چيزا رو به همه بگم...ميخوام همه كسايي كه وبلاگم رو دارن بدونن...اولا من به نور كوچولوي خوب اطمينان دارم...خيلي هم زياد اطمينان دارم...ميدونم خيلي چيزا هست كه من نميدونم...خيلي كار ها هم هست كه ميكنه و به من نميگه....اما به احساسش اطمينان دارم...به اينكه همه اين كار ها روبا اينكه اشتباه ميكنه اما واسه من ميكنه اطمينان دارم...و همين واسم بسه...دوم اينكه هر كي ندونه ايمان و كورش خوب ميدونن كه رابطه ما سر اين قضيه به هم نخورده...من واسه اينكه همه بفهمن و حرف مفت نزنن ميگم...رابطه ما سر يه قضيه ديگه به هم خورد....چند تا ماجراي خيلي قديمي تر از اين ماجرا كه حتي رد پاش تو مطلباي قديميم باقيه...سوما...هيچ كس نميتونه كه درك كنه رابطه ما رو با هم...پس خواهشا در مورد چيزي كه نميدونين حرف نزنين و تهمت نزنين...آخرين حرفم هم اينه...نور كوچولوي نازم خودش ميدونه كه يك عهد لعنتي هميشه با منه...هميشه بهش ميگم مهربونم ميدونم يه روز خستت ميكنم...يه روز اين احساس قشنگت تموم ميشه...اما ميخوام همه بدونن...نور كوچولو...نور كوچولوي مهربون...نور كوچولوي قشنگ...هر چي كه هست...براي من بهترين هديه خدا بوده...هيچ كس با اين جنس و فازتا حالا نتونسته براي من خوب باشه مثل اون....ميخوام بدونه كه هر چي كه بشه...هر چي كه بشه...واسم بهترين باقي ميمونه...يك دوست خوب دارم...احمد...تنها كسيه كه ميفهمه چي ميگم...ميدونين چي ميگه...ميگه امير من تو رو ميشناسم پس مطمئنم هم كاري كه ميكني درسته هم نور كوچولو خيلي خوبه....كاش بقيه هم درك ميكردن ولااقل به احترام دوستي قشنگ گذشتمون يك كم فكر ميكردن در مورد رفتارشون... كاش بعضي هاشون هم ناراحتي هاي گذشتشون رو با من به نور كوچولو ربط نميدادن...كاش همه ميفهميدن احساسي رو كه من دارم....من سر همه حرفاي خوب و بدي كه به نور كوچولو و بقيه گفتم هستم...و مطمئنم كه كاري كه ميكنم درسته...قربون همتون...داداشتون...امير....تو آسمون زندگيم ستاره بوده بيشمار...اما شباي بيكسي يكي نمونده موندگار...يكي نمونده از هزار...ستاره هاي گم شده هر شب من هزاز هزاز...اما هميشگي تويي ستاره دنباله دار...يكي نمونده ار هزاز...اي آخرين...تنهاترين...آواره عاشق...هر شب عمرم همراه با من ستاره عاشق...ستاره هاي گم شده هر شب من هزار هزار...اما هميشگي تويي ستاره دنباله دار......ستاره دنباله دار اون ستاره ايه كه يك دفه مياد...نورش قشنگش رو به آدم ميبخشه...و ميره....نور كوچولوي من يه ستاره دنباله داره