Thursday, February 10, 2005

كورش رو خيلي دوست دارم...هيچ كس شك نكنه ...مخصوصا خودش



اسم كورش رو حتما تو وبلاگ من خيلي خوندين...آره ميدونم...حتما فكر ميكنين كه ما با هم خيلي رابطمون بده...چون هر چي تو اين وبلاگ خوندين از كورش مربوط به دعواهاي ما با هم بوده....آره...ما با هم سر چند تا موضوع دعوامون شد...آره خيلي رابطمون بهم خورد....جوري كه جفتمون ميدونيم ديگه امكان نداره رابطمون برگرده به حالت سابق...اما...اما همه اين دعواها به خاطر اين بود كه هر كدوممون واسه اون يكي ديگه خيلي عزيز بوديم...بين منو كورش خيلي چيزا اتفاق افتاد اما هيچ كدومش به خاطر پستي كورش نبود...كورش براي من خيلي خوب بوده هميشه....اشتباه كرده هااااا....به اين شك ندارم....اما هيچ كدومش از سر بدخواهي نبوده...به اين هم شك ندارم....كورش هميشه براي من يك داداش كوچولوي خوب و مهربونه...كورش جون.....دوست خوبم....هيچ وقت...مثل تو...اون شب ساعت ده تو فلكه ضد...اون شب ديگه روي كوهسنگي...اون شبي كه از دانشكده تا خونه منو پياده كشوندي و يك سايه سرد جلومون بود...اون شبايي كه با هم راه ميرفتيم و حرف ميزديم....هيچ وقت كورش....هيچ وقت يادم نميشه....كورش جون....دوست خوبم
تولدت مبارك
|